جسمت را چند میفروشی؟ به قیمت نانی
یا نان گران شده یا تو ارزانی
در شهر بی حساب چند می خرند
لب های سرخ و غزل های شهوانی
فصلی دوباره از آدمیت نوشته اند
انسان غرقه در منجلاب حیرانی
دیدی چگونه پاکی چشمان به غارت رفت
با خنده های عمودی و عشوه های پنهانی
دائم ز خود این سوال می پرسم
آیا لباسی نیست فاخرتر از "عریانی"؟!
(سید محمد رفیع زاده)
برچسبها:
یه بنده خدا | 6:11 عصر - شنبه 91/2/30