ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

جسمت را چند ميفروشي؟ به قيمت ناني

يا نان گران شده يا تو ارزاني

در شهر بي حساب چند مي خرند

لب هاي سرخ و غزل هاي شهواني

فصلي دوباره از آدميت نوشته اند

انسان غرقه در منجلاب حيراني

ديدي چگونه پاکي چشمان به غارت رفت

با خنده هاي عمودي و عشوه هاي پنهاني

دائم ز خود اين سوال مي پرسم

آيا لباسي نيست فاخرتر از "عرياني"؟!

(سيد محمد رفيع زاده)